-
به مکناسبت درگذشت باستانی پاریزی
سهشنبه 5 فروردینماه سال 1393 18:17
به مناسبت درگذشت بزرگ مردعرصه تاریخ وادب استاد باستانی پاریزی ایکاش همچنانکه صدها سال پیش رودکی دررثای شهیدبلخی چگامه ی زیرراسرودامروز مردی همسنگ رودکی درمرگ استاد چنین شعری میسرود از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد هزاران بیش چگامه ی رودکی دررثای شهید بلخی کاروان شهید رفت از پیش وآن ما رفته گیر و میاندیش از شمار دو...
-
بهاران خجسته باد
پنجشنبه 29 اسفندماه سال 1392 18:42
بهاران خجسته باد
-
هرروزنوروز
پنجشنبه 29 اسفندماه سال 1392 18:36
هرروزنوروز نوروزپیروز
-
خوشا عاشقی خاصه فصل جوانی
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 17:42
خوشا عاشقی خاصه فصل جوانی فرخی سیستانی خوشا عاشقی خاصه فصل جوانی خوشابا پریچهرگان زندگانی خوشابارفیقان یکدل نشستن بهم نوش کردن می ارغوانی بوقت جوانی بکن عیش_زیرا که هنگام پیری بود ناتوانی جوانی وازعشق پرهیزکردن چه باشد؟ندانی به جزجان گرانی جوانی که پیوسته عاشق نباشد دریغ است ازو روزگارجوانی درشادمانی بود عشق خوبان...
-
سلسله مو
سهشنبه 27 اسفندماه سال 1392 19:10
سلسله مو پیش آن سلسله مو مشت ما واشده بود وسط این همه کوه تیشه رسواشده بود بازغوغاشده بود بازغوغاشده بود بهترین لحظه ی عشق باتو پیداشده بود همه برساحل عشق تشنه میرقصیدند روح مرموز عطش مثه دریا شده بود بازغوغاشده بود بازغوغاشده بود بازغوغاشده بود بهترین لحظه ی عشق باتو پیداشده بود گرچه ای دف زن مست شیشه ی باده شکست یک...
-
سلسله مو
سهشنبه 27 اسفندماه سال 1392 19:00
-
مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد
دوشنبه 26 اسفندماه سال 1392 18:53
مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد گلچین معانی مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد گلزار جهان خرمی از روی تو دارد گردون که سرا پای وجودش همه چشم است پیوسته نظر در خم ابروی تو دارد مهتاب شب افروز که از هاله کند زلف خود سایه ای از خرمن گیسوی تو دارد نرگس که نظر باز بود در صف گل ها تا چشم تو را دیده نظر سوی تو دارد با...
-
بیا خیال کنیم
یکشنبه 25 اسفندماه سال 1392 16:05
بیا خیال کنیم ژاله اصفهانی بیا خیال کنیم که سالهای جدایی در این میانه نبود. که عمر ما، همه در رنج انتظار نرفت. که آن درخت که با خون دل بپروردیم، زشعله های شبیخون آزرخش، شکست. شکست تلخترین واڑه، ناگوارترین! هنوز در دل ما شور و زور در بازوست. بیا درخت بکاریم، باز روی زمین بدون آنکه بگوییم، کی شکوفه دهد. و میوه ای که به...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 اسفندماه سال 1392 12:14
امروزامیردرمیخانه توئی تو حبیب خراسانی امروز امیر در میخانه تویی تو فریادرس ناله ی مستانه تویی تو مرغ دل ما را که به کس رام نگردد آرام تویی ، دام تویی، دانه تویی تو آن ورد که زاهد به همه شام و سحر گه بشمارد با سبحه ی صد دانه تویی تو آن باده که شاهد به خرابات مغان نیز پیموده به جام و خم میخانه تویی تو در کعبه و بتخانه...
-
دل مست دیده مست(اوحدی مراغه ای)
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1392 17:26
دل مست دیده مست اوحدی مراغه ای دل مست دیده مست وتن بی قرارمست جان زبون چه چاره کندبا سه چارمست ماراتو پنج بار به مسجدچه میبری اکنون که میشوی به روزی سه بارمست ای اوحدی گرت هوس جنگ وفتنه نیست مارابه کوی لاله رخان درنیارمست *** بفرسودبیا ای سفرکرده _دلم بی تو بفرسود_بیا غمت ازخاک درت _بیشترم سود_بیا مایه ی راحت وآسایش...
-
ای که از یار نشان می طلبی، یار کجاست؟
چهارشنبه 30 بهمنماه سال 1392 18:07
ای که از یار نشان می طلبی، یار کجاست؟ برای بیتای بی همتا هلالی جغتائی ای که از یار نشان می طلبی، یار کجاست؟ همه یارند، ولی یار وفادار کجاست؟ تا نپرسند، بخوبان غم دل نتوان گفت ور بپرسند، بگو: قوت گفتار کجاست؟ رفت آن تازه گل و ماند بدل خار غمش گل کجا جلوه گر و سرزنش خار کجاست؟ صبر در خانه ویرانه دل هیچ نماند خواب در...
-
در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی
سهشنبه 29 بهمنماه سال 1392 18:49
در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی مولانا در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی باده تنها نیست این آمیختی آمیختی بار دیگر توبه ها را سوختی درسوختی بار دیگر فتنه را انگیختی انگیختی آمدی در گردنم آویختی آویختی طره های مشک را دربافتی دربافتی تارهای صبر را بگسیختی بگسیختی تو اگر منکر شدی گویم نشان گویم نشان مشک بر شعر سیه می بیختی...
-
گفتی شتاب رفتن من از برای توست
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1392 19:43
گفتی شتاب رفتن من از برای توست همام تبریزی گفتی شتاب رفتن من از برای توست آهسته تر برو که دلم زیر پای توست با قهر میگریزی و گویا که غافلی آرام سایهای همه جا در قفای توست سر در هوای مهر تو رفت و هنوز هم در این سری که از کف ما شد هوای توست چشمت رهم نمیدهد به گذر گاه عافیت بیمارم و خوشم که دلم مبتلای توست خوش میروی به...
-
باده زنم، روزگار اگر بگذارد
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1392 17:58
باده زنم، روزگار اگر بگذارد دهقان سامانی باده زنم، روزگار اگر بگذارد گردش چشم نگار اگر بگذارد پای به سا ل به اختیار گذارم گریۀ بیاختیار اگر بگذارد دست بر آن زلف بیقرار برآرم عشق تو، بر من قرار اگر بگذارد بارخ گلگون که مانعست رقیبش گل بتوان چید خاراگربگذارد من دگر از خانه راه دشت نگیرم جنبش باد بهار اگر بگذارد از بر...
-
زان می که داد ساقی مجلس به دست ما
دوشنبه 21 بهمنماه سال 1392 15:06
زان می که داد ساقی مجلس به دست ما مشفق کاشانی زان می که داد ساقی مجلس به دست ما بالا گرفت کار دل می پرست ما ازپا درآمدیم به راه وفا دریغ یاران بی وفا نگرفتند دست ما بایک نگاه بس دل هوشیارغیراو هرجاکه پای به نازنهدترک مست ما http://www.golha.co.uk/fa/programme/942/-/592/-#.UviWsvmSw5N
-
من بودم واوبود
شنبه 19 بهمنماه سال 1392 15:49
من بودم واو بود پژمان بختیاری دیشب همه شب دربرم آن سلسله موبود من بودم واوبود می بودوسه تابودوصبابودوسبوبود من بودم واوبود دامان چمن پرگل ودردامن گلزار من بودم ودلدار مه دلکش وگل نغزوهواغالیه بوبود من بودم واوبود آنگه که چمن بودپرازنغمه بلبل من بودم وآن گل آن گل که سراپا همه رنگ وهمه بوبو من بودم واوبود چشمان من ازاشک...
-
ضمانت قبیله
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1392 14:49
ضمانت قبیله بانو نسرین بهجتی https://www.facebook.com/nasrin.behjati بی هراس به قبیله ی من بیا خون من مهرامان نامه ی تو
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1392 18:25
عزم آن دارم که امشب نیم مست عطار عزم آن دارم که امشب نیم مست پای کوبان کوزهٔ دردی به دست سر به بازار قلندر در نهم پس به یک ساعت ببازم هرچه هست تا کی از تزویر باشم خودنمای تا کی از پندار باشم خودپرست پردهٔ پندار میباید درید توبهٔ تزویر میباید شکست وقت آن آمد که دستی بر زنم چند خواهم بودن آخر پایبست ساقیا در ده شرابی...
-
آزادی
شنبه 12 بهمنماه سال 1392 20:20
آزادی از: Rey Hee https://www.facebook.com/rey.hee.3 آزادی" هوایی است که : پشت "نبایدها" تلمبار می شود... و طاقت دیوارها هرچقدر بلند... دیر یا زود سرریز میکند.. (تو خشت روی خشت بگذار... خیال من سیلـ(ـی) اش مهیب تر می شود...
-
در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو
شنبه 12 بهمنماه سال 1392 17:29
در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو صائب تبریزی در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو عالم پرست از تو و خالی است جای تو هر چند کاینات گدای در تواند یک آفریده نیست که داند سرای تو تاج و کمر چو موج و حباب است ریخته در هر کناره ای ز محیط سخای تو آیینه خانه ای است پر از آفتاب و ماه دامان خاک تیره ز موج صفای تو هر غنچه را ز حمد تو...
-
به رغم چشم تو بی پا من از شراب شدم
پنجشنبه 10 بهمنماه سال 1392 20:23
به رغم چشم تو بی پا من از شراب شدم عارف قزوینی به رغم چشم تو بی پا من از شراب شدم خدا خراب کند خانه ات، خراب شدم مرا در آتش هجران گداختی یک عمر چه شد که اینهمه مستوجب عذاب شدم فتادم از نظر آن لحظه ای که دور شدم خوشم به گریه که از دست هجر کور شدم گهی به میکده و گاه در خراباتم هزار شکر که با اهل درد جور شدم به طفلی آنچه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1392 17:04
دل من معینی کرمانشاهی افسرده ی از یار جدائیست دل من سرگشته ی افتاده زپائیست دل من کم دانه بریزید، که در گلشن گیتی دل کنده زهر برگ ونوائیست دل من مرده است دلم، قاتل او را بشناسید خود کشته ی بر دست حنائیست دل من از رهگذرم دور شوید و بگریزید دیوانه ی از بند رهائیست دل من در محفل من، گوش دل وجان بگشائید افسونگر افسانه...
-
دل در گره زلف تو بستیم دگر بار
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1392 16:46
دل در گره زلف تو بستیم دگر بار عراقی دل در گره زلف تو بستیم دگر بار وز هر دو جهان مهر گسستیم دگربار جام دو جهان پر ز می عشق تو دیدیم خوردیم می و جام شکستیم دگربار شاید که دگر نعرهٔ مستانه برآریم کز جام می عشق تو مستیم دگربار المنة لله که پس از محنت بسیار با تو نفسی خوش بنشستیم دگربار چون طرهٔ تو شیفتهٔ روی تو گشتیم...
-
رخ برافروخته میآمد و در غوغا بود
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1392 20:36
(عاشق اصفهانی) رخ برافروخته میآمد و در غوغا بود قصد دلسوختهای داشت چنین پیدا بود غیر پیوسته در آن محفل و در ناز و نیاز در میان من و دلدار حکایتها بود http://www.golha.co.uk/fa/programme/1370/-/130/-#.UuNydBDLbcs
-
هر که را که بخت، دیده می دهد، در رخ تو بیننده می کند/آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه را
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1392 15:58
هر که را که بخت، دیده می دهد، در رخ تو بیننده می کند فروغی بسطامی هر که را که بخت، دیده می دهد، در رخ تو بیننده می کند وان که می کند سیر صورتت، وصف آفریننده می کند خوی ناخوشش می کشد مرا، روی مهوشش زنده می کند یار نازنین هر چه می کند، جمله را خوشاینده می کنند هر گه از درش خیمه می کنم، جامه می درم، نعره می زنم من به حال...
-
میگذرد...
یکشنبه 6 بهمنماه سال 1392 15:12
میگذرد شاعرناشناخته است بهاربانفس مشکبارمیگذرد بیاتابه خودآئیم بهارمیگذرد بپای لاله وگل می بنوش ومستی کن که همچو آب روان روزگارمیگذرد بکوی دوست صفا میدهم زگریه ی خویش که ابرهم به چمن اشکبارمیگذرد به جامگرنبریدست همچو نرگس مست دوروز عمرتو هم درخما رمیگذرد http://www.golha.co.uk/fa/programme/1360/-/481/-#.UuO6ZhDLbcs
-
چشم مستت چه کند با من بیمار امشب
جمعه 4 بهمنماه سال 1392 20:01
چشم مستت چه کند با من بیمار امشب رهی معیری چشم مستت چه کند با من بیمار امشب این دل تنگ من و این دل تب دار امشب آخرای اشک دل سوخته ام را مددی که به جز ناله مرا نیست پرستار امشب بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکن که به کنج قفسم چون تو گرفتار امشب سیل اشکم همه دفترچه ایام بشست نرود نقش تو از پرده پندار امشب بودم امید...
-
هرچه بادابادا
پنجشنبه 3 بهمنماه سال 1392 19:52
هرچه بادابادا رباعی از:مولوی عاشق همه ساله مست ورسوابادا شوریده وژولیده وشیدا بادا درهوشیاری غصه هرچیز خوری چون مست شدی هرچه بادا بادا... http://www.golha.co.uk/fa/programme/1229/-/185/#.UuE8HRDLbct
-
چه می پرسی ز فریادی که پنهان در گلو دارم
سهشنبه 1 بهمنماه سال 1392 19:57
چه می پرسی ز فریادی که پنهان در گلو دارم علیرضا تبری چه می پرسی ز فریادی که پنهان در گلو دارم که مهر خامشی بر لب ز بیم آبرو دارم وفای اشک را نازم که در شبهای تنهایی گشاید عقده هایی را که پنهان در گلو دارم من آن پرورده دردم که در گهواره هستی به خون خوردن ز پستان غم ایام، خو دارم من آن داغ جوانی دیده ام دیگر چه می پرسی...
-
مخوان ز دیرم به کعبه زاهد، که برده از کف دل من آنجا
دوشنبه 23 دیماه سال 1392 11:38
مخوان ز دیرم به کعبه زاهد، که برده از کف دل من آنجا مشتاق اصفهانى : به سال 1101 ه.ق که میرسیدعلى مشتاق اصفهانى در اصفهان زاده شد بنیان«دوره بازگشت» نهاده شد. مىدانیم درست ده سال بعد (1111 ه.ق) همتاى دیگر اوعاشق اصفهانى نیز ولادت یافت تا جمع مدافعان سبک عراقى سامان پذیرد. این دوبههمراه چند تن دیگر بازگشت به سبک عراقى...