عزم آن دارم که امشب نیم مست


عزم آن دارم که امشب نیم مست

 

عطار

 

عزم آن دارم که امشب نیم مست

 

پای کوبان کوزهٔ دردی به دست 

 

سر به بازار قلندر در نهم

 

پس به یک ساعت ببازم هرچه هست

 

تا کی از تزویر باشم خودنمای

 

تا کی از پندار باشم خودپرست

 

پردهٔ پندار می‌باید درید

 

توبهٔ زهاد می‌باید شکست

 

وقت آن آمد که دستی بر زنم

 

چند خواهم بودن آخر پای‌بست

 

ساقیا در ده شرابی دلگشای

 

هین که دل برخاست غم در سر نشست

 

تو بگردان دور تا ما مردوار

 

دور گردون زیر پای آریم پست

 

مشتری را خرقه از سر برکشیم

 

زهره را تا حشر گردانیم مست

 

پس چو عطار از جهت بیرون شویم

 

بی جهت در رقص آییم از الست

 

http://www.golha.co.uk/fa/programme/439/-/95/-#.U5VxHfmSw5O

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد