مهرت ازخاطرم ای دوست بدرخواهم کرد
دانش بزرگیا
مهرت ازخاطرم ای دوست بدرخواهم کرد
جان نثارقدم یاردگرخواهم کرد
شب هجران توباناله به سرشد همه عمر
بعدازین نیز همین گونه به سرخواهم کرد
دل ودین ازکف من _مهرسیه چشمان برد
دگرازچشم سیاه تو حذرخواهم کرد
یک زمان همقدم باد صبا خواهم شد
عالمی را زجفای تو خبرخواهم کرد
گرنظربازنگیری زمن ای یارعزیز
ازهمه کون ومکان صرفنظر خواهم کرد
همچو دانش به مددکاری چشم ترخویش
آخراندردل سنگ تو اثر خواهم کرد