غزلی ازسعدی:
بگذارتابگریم چون ابردربهاران
ابیاتی ازین غزل راتو دردلتنگیهایت برایم میخواندی
برای دخترانگیت باهمه ی خوبیهاودنیائی از
اشک برای سگ خورشدنت