دیباچه سروده ای از استادشفیعی کدکنی

دیباچه  

سروده ای  

از استادشفیعی کدکنی 


بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب

که باغ ها همه بیدار و بارور

گردند

بخوان ‚ دوباره بخوان ‚ تا کبوتران سپید

به آشیانه خونین دوباره

برگردند

بخوان به نام گل سرخ در رواق سکوت

که موج و اوج طنینش ز دشت ها

گذرد

پیام روشن باران

ز بام نیلی شب

که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد

 

ز خشک سال چه ترسی

که سد بسی بستند

نه در برابر آب

که در برابر

نور

و در برابر آواز

و در برابر شور

در این زمانه ی عسرت

به

شاعران زمان برگ رخصتی دادند

که از معاشقه ی سرو و قمری و لاله

سرودها

بسرایند ژرف تر از خواب

زلال تر از آب

تو خامشی که بخواند ؟

تو می روی

که بماند ؟

که بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند ؟

از این گریوه به دور

 

در آن کرانه ببین

بهار آمده

از سیم خاردار

گذشته

حریق شعله

ی گوگردی بنفشه چه زیباست

هزار اینه جاری ست

هزار اینه

اینک

به

همسرایی قلب تو می تپد با شوق

زمین تهی دست ز رندان

همین تویی تنها

که

عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی

بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان

 

حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد