شعری ازحسین منزوی

 Your image is loading...

 او در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. سپس این رشته را رها کرد به جامعه‌شناسی روی آورد اما این رشته را نیز ناتمام رها کرد. اولین دفتر شعرش در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد. سپس وارد رادیو وتلویزیون ملی ایران شد و در گروه ادب امروز در کنار نادر پورنادر شروع به فعالیت کرد. چندی مسئول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود و در سال‌ نخست انتشار مجله سروش نیز با این مجله همکاری داشت. در سال‌های پایانی عمر به زادگاه خود بازگشت و تا زمان مرگ در این شهر باقی ماند.از او به عنوان پدر غزل معاصر ایران یاد می‌شود

 ای عشق ای کشیده به خون ننگ و نام را 

(حسین منزوی)

ای عشق ای کشیده به خون ننگ و نام را 

ای عشق ای کشیده به خون ننگ و نام را
 گلگونه به غاز کرده رخ صبح و شام را
 با دست های لیلی خود بافته به هم
طومار قیس و رشته ی ابن السلام را
ای قبله ی قبیله ! که در هر نماز خود
 هشیار و مست رو به تو دارد سلام را
 در بسته شد به روی همه چون تو آمدی
 ای خاص کرده معنی هر بار عام را
 نیلوفری که بوی تو را داشت ، یاس من
 شاهد که پاک وقف تو کردم مشام را
 نفس شدن ! ادامه ! بدانسانکه می کشی
 از حسرت تمام نبودن ، تمام را
 شکر تو باد عشق ؟ که گاهی چشانده ای
 در جام شوکران ، شکر این تلخاکام را
 کلمه گرفتم اینکه خدا بود یا نبود
 من از دم تو روح دمیدم کلام را
 انبوه شد به رغم تو اندوه در دلم
 از هم بپاش عشق من ! این ازدحام را

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد