یادواره ی گلچین گیلانی وشعرنوستالژیک(بازباران)

 Your image is loading...

 

یادواره ی گلچین گیلانی وشعرنوستالژیک(بازباران) 

رونمایی از دیوان شعرهای شاعر «باز باران»
یادمان صدمین سال تولد «گلچین گیلانی» برگزار می‌شود 

یادمان صدمین سال تولد «گلچین گیلانی» با رونمایی از دیوان کامل شعرهای این شاعر با تدوین و گردآوری کامیار عابدی، برگزار می‌شود. به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این مراسم با سخنرانی شمس لنگرودی و رشید کاکاوند از ساعت 17 تا 20 روز جمعه (9 مهرماه) در سالن بانک صادرات شهر رشت برگزار خواهد شد. کامیار عابدی درباره‌ی دیوان شعرهای گلچین گیلانی به ایسنا گفت: تاکنون مجموعه‌ی کامل اشعار گلچین گیلانی تنظیم و منتشر نشده بود؛ هرچند منتخبی از اشعار او در سال 78 از سوی انتشارات سخن منتشر شد. او افزود: دیوان کامل گلچین گیلانی را سال گذشته به کنگره‌ی بزرگداشت گلچین گیلانی تحویل دادم که اکنون منتشر شده و قرار است هم‌زمان با مراسم صدمین سال تولد این شاعر رونمایی شود. به گفته‌ی عابدی، دوسوم این دیوان را، دو دفتر شعر «نهفته» و «گلی برای تو» و منظومه‌ی «مهر و کین» گلچین گیلانی دربر می‌گیرد. سه‌پنجم باقی‌مانده نیز شامل شعرهای پراکنده‌ی این شاعر است که در مجله‌ها، مجموعه‌ها‌ی ادبی و روزنامه‌ها منتشر شده و همچنین شعرهایی که به صورت دست‌نویس نزد خانواده و یکی از دوستانش به نام دکتر سلطان‌زاده پسیان بوده است. این پژوهشگر افزود: سه مجموعه‌ی «نهفته»، «گلی برای تو» و منظومه‌ی «مهر وکین» را که گلچین گیلانی خودش منتشر کرده است، سال‌ها پیش گردآوری کرده بودم و شعرهای دست‌نویس را نیز از خانواده و دوست این شاعر بعدها گرفتم و در دیوانی گردآوری کردم. این دیوان حدود 400 صفحه است که توسط نشر فرهنگ ایلیا منتشر شده است. ضمن این‌که در ابتدای کتاب مقدمه‌ی کوتاهی درباره‌ی آثار گلچین گیلانی و چگونگی گردآوری این آثار ذکر شده و در پایان نیز کپی برخی از دست‌نوشته‌های گلچین گیلانی به عنوان نمونه آورده شده است. کامیار عابدی خاطرنشان کرد: حدود 10 سال پیش زندگی و آثار گلچین گیلانی را در کتابی با عنوان «ترانه‌ی باران» از سوی نشر ثالث منتشر کردم که تنها تحقیق موجود درباره‌ی زندگی و آثار این شاعر است و تمام اطلاعات شفاهی و مکتوب و نقد آثار او را دربر می‌گیرد؛ اما این‌که کتاب تازه منتشرشده، زندگی و آثار گلچین گیلانی نیست؛ بلکه دیوان کاملی از اشعار اوست و شعرهایش را از 13 ـ 14سالگی تا چند روز پیش از مرگش دربر می‌گیرد. این منتقد ادبی همچنین درباره‌ی شعر گلچین گیلانی گفت: شعر گلچین گیلانی جزو جریان شعر رمانتیک بعد از شهریور 1320 است که عمدتا شاعرانی را دربر می‌گرفت که در مجله‌ی «سخن» آثارشان منتشر می‌شد. در کتاب‌های تاریخ ادبی، گلچین گیلانی، فریدون توللی، نادر نادرپور و فریدون مشیری را به عنوان شاعران «مکتب سخن» یاد می‌کردند؛ چرا که بیش‌تر اشعارشان در مجله‌ی «سخن» و با حمایت پرویز ناتل خانلری منتشر می‌شد. به گفته‌ی عابدی، این شاعران نیما را در حد شعر «افسانه» خیلی قبول داشتند؛ اما به شعرهای بعدی او، آن‌قدر که باید و شاید، علاقه نداشتند. این‌ها شاعرانی بودند که معتقد بودند نوآوری باید شکل آرام و آهسته‌تری داشته باشد و به عبارتی به یک نوع تجدد معتدل فکر می‌کردند و گلچین گیلانی یکی از چهره‌های شاخص این جریان است و آثارش مخصوصا در دهه‌های 20 و 30 بر شاعران نوگرای ایران خیلی تأثیر گذاشت. او در ادامه گفت: فروغ فرخزاد، سیاوش کسرایی و امیرهوشنگ ابتهاج از جمله شاعرانی بودند که از شعرهای نو گلچین گیلانی تأثیرهایی پذیرفتند. کامیار عابدی همچنین با اشاره به این‌که معروف‌ترین شعر گلچین گیلانی در میان ایرانی‌ها، شعر «باز باران با ترانه» است، گفت: گلچین گیلانی که حدود 100 سال پیش به دنیا آمده است، در سن 24سالگی از ایران به انگلستان رفت و دیگر به کشور بازنگشت و از راه دور آثارش را در ایران منتشر می‌کرد تا این‌که در سال 1351 فوت کرد و در لندن به خاک سپرده شد.

انتهای پیام 

 

باز باران
با ترانه
با گوهر های فراوان
می خورد بر بام خانه
من به پشت شیشه تنها
ایستاده :
در گذرها
رودها راه اوفتاده.
شاد و خرم
یک دوسه گنجشک پرگو
باز هر دم
می پرند این سو و آن سو
می خورد بر شیشه و در
مشت و سیلی
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان:
کودکی دهساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابکاز پرنده
از چرنده
از خزنده
بود جنگل گرم و زنده
آسمان آبی چو دریا
یک دو ابر اینجا و آنجا
چون دل من
روز روشن
بوی جنگل تازه و تر
همچو می مستی دهنده
بر درختان می زدی پر
هر کجا زیبا پرنده
برکه ها آرام و آبی
برگ و گل هر جا نمایان
چتر نیلوفر درخشان
آفتابی
سنگ ها از آب جسته
از خزه پوشیده تن را
بس وزغ آنجا نشسته
دمبدم در شور و غوغا
رودخانه
با دوصد زیبا ترانه
زیر پاهای درختان
چرخ می زد ... چرخ می زد همچو مستان
چشمه ها چون شیشه های آفتابی
نرم و خوش در جوش و لرزه
توی آنها سنگ ریزه
سرخ و سبز و زرد و آبی
با دوپای کودکانه
می پریدم همچو آهو
می دویدم از سر جو
دور می گشتم زخانه
می پراندم سنگ ریزه
تا دهد بر آب لرزه
بهر چاه و بهر چاله
می شکستم کرده خاله
می کشانیدم به پایین
شاخه های بیدمشکی
دست من می گشت رنگین
از تمشک سرخ و وحشی
می شنیدم از پرنده
داستانهای نهانی
از لب باد وزنده
راز های زندگانی
هرچه می دیدم در آنجا
بود دلکش ، بود زیبا
شاد بودم
می سرودم :
" روز ! ای روز دلارا !
داده ات خورشید رخشان
این چنین رخسار زیبا
ورنه بودی زشت و بی جان !
" این درختان
با همه سبزی و خوبی
گو چه می بودند جز پاهای چوبی
گر نبودی مهر رخشان !
" روز ! ای روز دلارا !
گر دلارایی ست ، از خورشید باشد
ای درخت سبز و زیبا
هرچه زیبایی ست از خورشید باشد ... "
اندک اندک ، رفته رفته ، ابرها گشتند چیره
آسمان گردیده تیره
بسته شد رخساره خورشید رخشان
ریخت باران ، ریخت باران
جنگل از باد گریزان
چرخ ها می زد چو دریا
دانه های گرد باران
پهن می گشتند هر جا
برق چون شمشیر بران
پاره می کرد ابرها را
تندر دیوانه غران
مشت می زد ابرها را
روی برکه مرغ آبی
از میانه ، از کناره
با شتابی
چرخ می زد بی شماره
گیسوی سیمین مه را
شانه می زد دست باران
باد ها با فوت خوانا
می نمودندش پریشان
سبزه در زیر درختان
رفته رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا
بس دلارا بود جنگل
به ! چه زیبا بود جنگل
بس ترانه ، بس فسانه
بس فسانه ، بس ترانه
بس گوارا بود باران
وه! چه زیبا بود باران
می شنیدم اندر این گوهرفشانی
رازهای جاودانی ،پند های آسمانی
" بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی - خواه تیره ، خواه روشن -
هست زیبا ، هست زیبا ، هست زیبا ! " 
 
Your image is loading...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد