شعری از:بهارحق شناس

  Your image is loading...

 

شعری از:بهارحق شناس

خودت را جای من بگذار 

خودت را جای من بگذار؛ دلت بدجور می گیرد
تمام خاطراتم راکسی بازور می گیرد
همه گفتند عاشق شد؛همه گفتند خوشبخت است
ومن هرگزنفهمیدم؛که چشم شور می گیرد
تمام عمر عشقم را شبیه آتشی دیدم
که خشک و ترنمی فهمد به چندین جور می گیرد

تمام دلخوشی من همان تور سفیدی بود ...
همان پیراهنی که بویی از کافور می گیرد

کلاف سرنوشتِ من به دستان تو وامی شد
ولی بی تو دلم از نقطه های کور می گیرد
تو رفتی ودل این ماهی تنها برایت مرد ...
ودستِ وحشی اورا کسی با تور می گیرد
مرا در کاخ های بی طلوع خود رها کردی
ببین خوشبختی ازچشم ِقشنگت نور می گیرد
ببین برگرد اینبارو...خودت را جای من بگذار
بدون چشم های تو.....دلم بد جورمیگیرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد