هلالی
هدیه ای برای خنگول
هلالی مقارن نیمهی دوم قرن شانزده میلادی میزیست.غزلهای لطیف پرشورش اورادرمیان سخن شناسان مقام ومرتبه ای خاص بخشیده
ای که ازیارنشان میطلبی یارکجاست
همه یارندولی یاروفادارکجاست
تانپرسندبخوبان غم دل نتوان گفت
وربپرسندبگوقوت گفتارکجاست
رفت آن تازه گل ومانده به دل خارغمش
گل کجاعشوه گروسرزنش خارکجاست
صبردرخانهی ویرانهی دل هیچ نماند
خواب دردیدهی غم دیدهی بیدارکجاست
پاربرداغ دل سوخته مرهم بودی
یارب امسال چه شدمرحمت یارکجاست
درخرابات مغان هوش مجوئیدزما
همه هستیم درین میکده هشیارکجاست
بهترآنست "هلالی"که نهان ماندراز
سرخودفاش مکن محرم اسرارکجاست