نغمهی خوابگرد
فدریکوگارسیالورکاشاعربزرگ اسپانیا
ترجمه:احمدشاملو
به راستی اگرتاریخ بشریت روزی به محاسبهی خون های به ناحق ریخته بنشیندجزشرمساری وسرافکندگی چیزی نصیب نخواهد برد
.............
"_ای دوست می خواهی به من بدهی
خانه ات رادربرابراسبم
آینه ات رادربرابر زین وبرگم
قبایت رادربرابرخنجرم...؟
ازگردنه های کابرابازمی آیم..."
*
"_پسرم!اگرازخوداختیاری میداشتم
سودائی این چنین رامیپذیرفتم
امامن دیگرنه منم
وخانه ام دیگرازآن من نیست."
.............
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی داری خوشحال میشم
نظرت را در مورد وبلاگ خودم بدونم
موفق باشی