تفاهم!

پشوتن

هروجه هنرشگفتی های خویش رادارد.شعرازین قاعده مستثنی نیست .روزی به طورتصادفی به بیتی ازشعری برخوردم که تاروپودوجودم را به راستی به لرزه درآورد.شاعرش رانمیشناختم پرس وجوکه کردم گفتند شاعرش کرمانشای است کوله باربستم وراهی شدم به محض رسیدن مثل همه‌ی دیوانه هاازآقائی پی جوی کتابخانه ها شدم خندیدومرابالطف به کتابخانه  ای برداوودوستانش محبتها نمودندومراخجالت هادادندودرتعجب که چراتنهامسافرت میکنم باری شاعراسدعاطفی بود آنگونه که باسوزوگدازمیگفتندکه جوان افتادبا دوکلاس سوادباسبک هندی پنجه درپنجه‌ی صائب وبیدل کرده بوده است وبازندگی دردآوری که به خاطرعشقی پرشور به نافرجامی میرسدوآواره میشودشعرمیگویدوبه عمرخودخاتمه میدهد.فرزانگان کرمانشاهی سروده های اندک اورادردفتری گردآورده ومنتشرمیکنندچندجلدی ازآنهاباقی مانده بودبه من هدیه دادندومن دراشعاراوسوزی راحس میکنم که هروقت به آن رجوع میکنم بغضی راه گلویم رامیبندد.انتخاب شعراین هفته رابه غزلی ازاواختصاص میدهم وآن راتقدیم میکنم به تمام آنهائی که عشق راگرامی میدارند.

تفاهم

بیاکه جشن بگیریم آشنایی را

رها کنیم به شادی من و شمایی را

بیاعزیزِدل ِمن که من خلاصه کنم

به تو تمامی ِعمق ِمنی و مایی را

بیا به یمن تفاهم من و تو پر سازیم

زآشناییمان دره جدایی را

بیابیابگشاییم تابه حجله عشق

به عاشقانه ترین بوسه آشنایی را

بیا چو کفتر چاهی درون لانه خویش

بگستریم بهم بال همگرایی را

بیاچو پیک امواج درهم آمیزم

و پرکنیم کمی رخنه جدایی را

به بوسه بوسه به موج آریم

میان تنگ آغوش سینه سایی را

شناگرانه در آغوش یکدیگر پوییم

مسیرجاذبه ساحل نهایی را

و با رموز تساهل دوام بخشاییم

دقیقه های خوش لذت کذایی را

سپس به گوش دل هم میان خلسه و خاک

صفا کنیم و بخوانیم لای لایی را

که تا دراوج تفاهم بگستردازلطف

رضایت دل ما شهپرهمایی را

بیاشکوفه خورشیدحسن برانگیز

به با شکوه ترین اوج عشق غایی را

که عاطفی برساند به آستانه عرش

برای درک محبت غزلسرایی را

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
نیلوفر پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:49 ب.ظ http://www.jaduyesokoot.persianblog.ir

خیلیییییییی خیلیییییییییی قشنگ بود

سلام خوشحالم که خوشت آمده
با ادب

پگاه شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:01 ق.ظ

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سربرود هم بر آن سریم
ما با توایم و با نه‌ایم اینت بوالعجب
در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم

پگاه عزیز
این شعررا هم به حقیقت دوست دارم
دیگربرایم شکی باقی نیست مشترکات بزرگی دوستی ما را پشتیبانی میکند
با ادب احترام ومحبت بیکران

شیرین دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:39 ق.ظ http://sz1.blogfa.com

چقدر زیبا بود.

سلام شیرین
راست میگی به حقیقت زیباست
با ادب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد