غالب(جوش تمنا)

غالب  

جوش تمنا 

 

میرزااسدالله غالب درنیمه دوم قرن نوزده ی میلادی میزیسته 

به دوزبان فارسی واردوشعرمیسروده.اوراپدرشعراردومیخوانندولی وی 

به اشعارفارسی خودمباهات میکرده دراشعارش 

اندیشه های فلسفی هم به چشم 

میخورد.درزیزیکی ازسروده 

های عاشقانه ی 

وی رامیخوانید 

 

جوش تمنا 

 

بیاوجوش تمنای دیدنم بنگر 

چواشک ازسرمژگان چکیدنم بنگر 

زمن به جرم تپیدن کناره میکردی 

بیابه خاک من وآرمیدنم بنگر 

شنیده ام که نبینی وناامیدنیم 

ندیدن توشنیدم شنیدنم بنگر 

نیازمندی حسرت کشان نمیدانی 

نگاه من شودزدانه دیدنم بنگر

نظرات 2 + ارسال نظر
علی چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:38 ب.ظ http://www.ali.com

سلام عزیزم . دومت گرم

مسیح چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:46 ب.ظ http://ashghebaroon.persionblog.ir

ناپرهیزی کردید و زودتر به روز کردید !
ولی خوب است چون غالب را نمی شناختم ولی این بابا اشنایی شد و ما مفتخر شدیم به این اشنایی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد