میگذرد شاعرناشناخته است بهاربانفس مشکبارمیگذرد بیاتابه خودآئیم بهارمیگذرد بپای لاله وگل می بنوش ومستی کن که همچو آب روان روزگارمیگذرد بکوی دوست صفا میدهم زگریه ی خویش که ابرهم به چمن اشکبارمیگذرد به جامگرنبریدست همچو نرگس مست دوروز عمرتو هم درخمارمیگذرد
http://www.golha.co.uk/fa/programme/1360/-/481/-#.UuO6ZhDLbcs |