گل امید:فریدون مشیری

Your image is loading...



گل امید


فریدون مشیری

 

هوا هوای بهار است و باده بادهی ناب


به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب



در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست


که خوش به جان هم افتاده
اند آتش و آب



فرشته رویِ من، ای آفتاب صبح بهار


مرا به جامی ازین آب آتشین دریاب!



به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش!


به بزم ساده ما، ای چراغ ماه بتاب!



گل امید من امشب شکفته در بر من


بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب!



مگر نه خاک ره این خرابه باید شد


بیا که کام بگیریم ازین جهان خراب