غزلی ازسعدی

  

 

غزلی ازسعدی

همگان براین قول متفقندکه:

سعدی یکی ازچهارستون اصلی ادبیات وطن است.

ببینیم شیخ سالها قبل ازینکه فروغ بگوید:خانه ی دوست کجاست ؟دراحترام به حرمت حریم خانه ی دوست درغزلی شورانگیزچه گفته:

بیابیا که مراباتوماجرائی هست

بگواگرگنهی رفت وگرخطائی هست

روابودکه چنین بی حساب دل ببری

مکن که مظلمه ی خلق راجزائی هست

توانگران راعیبی نباشداروقتی

نظرکنند که درکوی ماگدائی هست

بکام دشمن وبیگانه رفت چندین روز

زدوستان نشنیدم که آشنائی هست

کسی نبودکه بردردمن نبخشاید

کسی نگفت که بیرون ازین دوائی هست

هزارنوبت اگرخاطرم بشورانی

ازین طرف که منم همچنان صفائی هست

بدودآتش ماخولیا دماغ بسوخت

هنوزجهل مصورکه کیمیائی هست

به کام دل نرسیدیم وجان به حلق رسید

وگربه کام رسدهمچنان رجائی هست

به جان دوست که دراعتقادسعدی نیست

که درجهان بجزازکوی دوست جائی هست