سه شعرازرمضان سیروسی

سه شعراز: 

رمضان سیروسی 

(١)

پرستشت

دستی ست

که مرا

بر صخره ای عمود نگه می دارد

سرسام می گیرم

اگر روزی مرا از پشت پنجره صدا نکنی

اگر شب ها

مرا با خود نبری

و دنیا را نشانم ندهی

  (٣)

می ایستم

با دستانی بر پیشانی

 فعلی پیدا نمی کنم

تاجمله رابه آخربرسانم

 

 (٢)

کتابی ست

کوچه

که هر روز گشوده می شود

و در آن تکراری نیست 

 از پنجره

مردم را مرور می کنم

با خطی که

گاهی خوانده نمی شود