ایران این هفته شعری داریم ازفریدون مشیری باصدای خودش به مناسبت سالروزمرگش که سوم آبان اتفاق افتاد شاعری انساندوست وشاگردواقعی مکتب نیما (این شعربه همین شکل ازروی نوارپیاده شده) ... آفتابت که فروغ رخ زرتشت در آن گل کرده است آسمانت که ز خمخانه ی حافظ قدحی آورده ست کوهسارت که بر آن همت فردوسی پر گسترده ست بوستانت کز نسیم نفس سعدی جان پرورده ست همزبانان من اند. مردم خوب تو، این دل به تو پرداختگان سر و جان باختگان، غیر تو نشناختگان پیش شمشیر بلا قد برافراختگان، سینه سپرساختگان مهربانان من اند. نفسم را پر پرواز از توست به دماوند تو سوگند که گر بگشایند بندم از بند؛ ببینند که آواز از توست! همه اجزایم با مهر تو آمیخته است همه ذراتم با جان تو آمیخته باد خون پاکم که در آن عشق تو می جوشد و بس تا تو آزاد بمانی به زمین ریخته باد! و باصداس شاعر http://tarabestan.com/ |