یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم

Your image is loading...



یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم


غزلی ازسعدی


یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم

 

زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم

 

گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر

 

ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم

 

بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد

 

من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم

 

سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد

 

خاک سر هر کویی بی فایده می‌بیزم

 

در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد

 

تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم

 

مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر

 

فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم

 

گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز

 

فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم

 

گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم

 

ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم

 

با یاد تو گر سعدی در شعر نمی‌گنجد

 

چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم


http://www.golha.co.uk/fa/programme/1012/-/205/-#.UsfJDfQW05M



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد