نقد و تفسیر شعر داروگ(اثرنیما)

 

 

نقد و تفسیر شعر داروگ(اثر:نیما) 

(اصلان قزللو) 

داروگ 

خشک آمد کشتگاه من

در جوار کشت همسایه.

گرچه می گویند: "می گریند روی ساحل نزدیک

سوگواران در میان سوگواران. "

قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسد باران؟

 بر بساطی که بساطی نیست

در درون کومه ی تاریک من  که ذره ای با آن نشاطی نیست

و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم  دارد از خشکیش می ترکد

-چون دل یاران که در هجران یاران-

قاصد روزان ابری ، داروگ ! کی می رسد باران؟ (١)

 خلاصه شعر: کشتزار من، در کنار کشتزار همسایه، خشک شد. با وجود آن که می گویند ساکنان آنجا غم و درد بی شماری دارند؛ ای پیام رسان روزهای ابری، داروگ ! کی باران خواهد بارید؟ بر این کلبه بی نور و بی نشاط من که اجزای سازنده اش در حال شکستن و فرو ریختن است، همانند دل دوستانی که از دوری و جدایی دق مرگ شده اند، ای پیام رسان روزهای ابری، داروگ! کی باران خواهد بارید؟

 موضوع شعر: نیاز به دگرگونی وضعیت موجود. شعر بسیار کوتاه است و شاعر آن را به دو بخش تقسیم می کند:

الف: فضای ویران بیرونی

ب: فضای درهم درونی

 رمزهای شعر:

١- کشتگاه : جامعه ایران زمان شاعر

٢-  کشت همسایه: کشور اتحاد جماهیر شوروی پس از انقلاب اکتبر ١٩١٧  

۳- ساحل نزدیک: همان کشت همسایه، همسایه شمالی

٤- داروگ: انسان آگاه

٥- باران: دگرگونی- انقلاب- بهبودی

 در این شعر سمبلیک، شاعر با ایجاد تضاد بین جامعه خود (کشور استبداد زده و فقیر) و کشور همسایه (رسته از استبداد) خواننده را به تفکر وا می دارد و می خواهد لحظه ای فکر کند و علل این امر را دریابد و سپس ضمن همراه کردن او با خود، خواهان دگرگونی شود.

اگر بخواهیم منظره های شعر را کاملاً ببینیم و ضمن لذت بردن از آن با تخیلات و افکار شاعر همراه شویم، باید دید وسیعی داشته باشیم. به این صورت که "کشتگاه منِ" شاعر را وسعت بخشیم و به "کشتگاه ما" تبدیل کنیم. در این صورت " کشتگاه ما" کل کشور و مردم ایران می شود. حتا می توان پا را از این هم فراتر نهاد و کشور خود را - "منِ نوعی "- یعنی تمام کشورهای استبداد زده جهان دانست که این امر از نظام فکری نیما دور نیست. همچنان که این تفکر در شعر "آی آدمها"ی نیما به چشم می آید. شاعر در بخش اول شعر، ضمن آرزوی رهایی از استبداد برای مردمان سرزمینهای استبداد زده، شنیده های خود را از کشور همسایه با شک و تردید و با فعل "می گویند" بیان می کند که در اصطلاح امروز می توان گفت به نقل از افراد ناشناس یا منابع ناموثق. شاید بتوان گفته شاعر را به نوعی دیگر نیز تفسیر کرد، و آن اینکه در انقلابها، افراد به دو گروه تقسیم می شوند: انقلابی و ضدانقلابی، در این صورت بلایی که بر سر ضد انقلاب می آید از منظری " سوگواران در میان سوگواران" است. یا در هر انقلاب علاوه بر دگرگونی، ویرانی هایی هم ایجاد می شود. شاعر در این بخش، جلو این فرضیه را که چون  در کشور همسایه انقلاب غم و درد هم ایجاد کرده،  پس نباید دگرگونی صورت  گیرد، می گیرد و با تمام ناملایمات خواهان وضعیت مطلوب است.

شاعر در بخش دوم شعر، وضعیت مردم و خانواده های کشور خود را ترسیم می کند: مردم آه در بساط ندارند. خانه ها تاریک و خالی از نشاط و سرور است. دلها از غم دوری ، اندوهگین و افسرده است. فاجعه ای رخ داده که افراد خانواده و دوستان از هم دورند. او با رنگ آمیزی غمگنانه این مناظر، خواهان دگرگونی وضعیت موجود است.

 حال اگر دو بخش شعر را همچون دو تابلو در کنار هم به دقت بنگریم و مقایسه کنیم، ضمن یافتن ناهمگونی هایی  که شاعر برای بیان منظور خود به کار برده است، می توانیم همگونی های منفی دو دیار را هم ببینیم: در کشور همسایه با وجود دگرگونی می گویند که "سوگواران در میان سوگواران" می گریند. در این سو (جامعه شاعر) مردم از استبداد بسیار زیان دیده اند. عزیزان از دوری هم در رنج اند و فقر گریبان آنان را می فشارد. شاعر با تمام این توصیفها، درمان دردها را در دگرگونی و نابودی استبداد می داند و این دگرگونی را الزاماً الگوی کشور همسایه تصور نمی کند، وگرنه سوگواری های آنان را بیان نمی کرد.    شاعر برای بیان شاعرانه سخنان خود، درسطرهای سوم و چهارم، برای تجسم گریه و سوگ، پنج بار واج "گ" را همراه "ر" و "و" آورده تا حس گریه و سوگ را القا کند. آوردن عبارت "سوگواران در میان سوگواران" نیز انبوهی و بزرگی غم را نمایان می سازد. او با بیان یک باور عامیانه که "هر گاه قورباغه  درختی در روزهای ابری بخواند، باران خواهد آمد" و با انسان پنداری  "داروگ"، انتظار طولانی و شوق رسیدن به باران دگرگونی را در خواننده قوت می بخشد. او در همین بخش با آوردن واج "ر" (٥ بار) و تناسب ابر و باران، ریزش قریب الوقوع باران را تداعی می کند. شاعر در بخش دوم با آوردن پارادکس "بساطی که بساطی نیست" فقر مطلق را در کشور استبدادی به نمایش می گذارد.او همچنین با آوردن واژه  "کومه" (کلبه) به جای خانه، آن هم کلبه ای تاریک و بی نور و نشاط و ویران ، وضعیت زندگی آنان را نقاشی می کند. شاعر برای غنای موسیقی شعر و به گفته خود که "قافیه زنگ مطلب است" (٢) با آوردن قافیه های هم جنس و هم آهنگ " بساط - نشاط "، "یاران - باران " به  زیبایی شعر افزوده و مطالب شعر را از هم جدا کرده است. در پایان باید یاد آور شویم که قرینه های رمزی بودن این شعر، تکرار سطر "قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟" در نیمه و پایان شعر است که شاعر با این تکرار و تاکید، ذهن خواننده را به نمادین بودن باران رهنمون می شود. قرینه نمادین دیگر اغراق در وضعیت دو کشتگاه (جامعه) ، یکی خشک و دیگری سبز، در جوار همدیگر است.

           

٢٩ شهریور ٨٦

 منابع:

 ١- مجموعه آثار نیما – دفتر اول- ضمیمه پایانی

٢- حرف های همسایه 

    

 

  شعر نو « داروگ » نیما یوشیج ، برای اکثر ایرانی ها آشناست . در توضیحات این نام آمده است که « نوعی قورباغه است که در باور ساکنان محلی ، هر زمانی که بخواند باران می بارد » .  

                                    

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد